امروز برای صعود به قلهی جانستون به روستای آبنیک واقع در
جادهی زایگان رفتیم.در غیاب آقایان زرین و کاظمی به اتفاق آقایان فرهادپور و کرمی
از خیابان جانستان در روستای آبنیک به سمت دشت جانستون حرکت کردیم و طی یک ساعت به
آن جا رسیدیم، بعد از صرف صبحانه قصد صعود به قلهی جانستون را داشتیم که متاسفانه
آقای دکتر کرمی هنگام عبور از رودخانه دچار کشیدگی پا شدند و از صعود باز ماندند.
طی سه ساعت و نیم به قلهی ۳۹۵۰متری جانستون پا
گذاشتیم.دویست متر آخر متناوباً دست به سنگ داشت.گروهی چهار نفره از اصفهان قبل از ما به قله
رسیده بودند(بعدازظهر در دشت جانستون آنها را ملاقات کردیم) و برای فرود مسیر خط
الراس خرسنگها و گردنهی ولاره را انتخاب کرده بودند.و گروهی دو نفره هم روی قله
بودند که بعد از ما اقدام به بازگشت کردند.مسیر خط الراس جانستون و خرسنگها چیزی
حدود دو ساعت زمان میبرید ولی ما به خاطر اینکه زودتر به دکتر کرمی که در دشت
جانستون منتظر ما بودند بپیوندیم از همان مسیر صعود بازگشتیم.
روی قلهی جانستون ،قلل وزوا و پالون گردن و خلنو و سرکچال و ارتفاعات توچال و از سویی خط الراس خرسنگها و در دور دستها دماوند و خط الراسش با دوخواهرون و گردنهی سودر خودنمایی می کردند.
مسیر فرود با توجه به ضرب دیدگی زانوهای من و خستگی صعود سه
ساعت به طول انجامید.باد پاییزی وزیدن گرفته بود و سرما در تنمان رسوخ کرده بود.صعود
بسیار مفرحی بود و البته جای آقایان زرین و کاظمی بسیار خالی بود.
روستای آبنیک
دشت جانستون
خرسنگ ها(راست،بزرگ و چپ،کوچک) و گردنه ولاره
سرکچال
از راست: وزوا،پالون گردن،خلنو و برجهایش
خرسنگها در مه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر